نیک صالحی

Just another WordPress.com weblog

شکاف بین نسل ها

مفهوم شكاف نسل‌ها، بين والدين و فرزندان،‌ از تجربه پدر و مادرهایی که نوجوان دارند، پديد آمد.
     اين شكاف نشان‌دهنده تفاوت در تجربه زندگي و درك رخدادهاي زندگي است.
    بسياري از مسائل و مشكلات از آنجا ناشي مي‌شود كه نوجوانان نياز به استقلال و گسستن از خانه را دارند،‌ در صورتي كه اين موضوع براي والديني كه قادر به رهاسازي نيستند و مي‌خواهند كنترل خود را  روي نوجوانان ادامه دهند بسيار تهديدكننده است.
    پس نكته اساسي در تفاوت بين نسل‌ها ديدگاه متفاوت اين دو نسل در برخورد با مسايل است. هر كدام دريچه‌اي خاص براي ديدن دارند و اين باعث مي‌شود كه از يك پديده دو برداشت متفاوت داشته باشند.
    شكاف بين نسل‌ها ناشي از دو عامل عمده است:
·اختلاف و تفاوت بين عصرها
·و رشد ناشي از تفاوت فناوري
 اين شكاف بازتاب تغييري است كه جامعه بر يك نسل تحميل مي‌كند.
استقلال رواني انسان در يك فرايند از تولد تا جواني شكل مي‌گيرد. در اين مسير تكويني شكاف نسل‌ها را مي‌توان از دريچه بلوغ نگريست.
اين مقاله تمركز خود را روي تحول رواني نگه خواهد داشت تا شايد بتواند زواياي بيشتري از موضوع را روشن كند.
   اصولاً مي‌توان سه مرحله انتقالي در راه استقلال يك فرد برشمرد:
الف) تولد:
    در رحم، نوزاد صددرصد به مادر وابسته است. با تولد نوزاد و بريدن بند ناف، وي پا به جهاني تازه مي‌گذارد.
     به نظر اتو رنك، در كتاب «ضربه تولد»، جدايي از رحم باعث شكل‌گيري اضطراب نخستين مي‌شود.    در اين مرحله تغذيه درست احساس امنيت ايجاد مي‌كند، به بيان ديگر شير دادن توسط مادر به كودك لذت مي‌دهد و احساس ايمني را القا مي‌كند.
ب) از شير گرفتن:
طول اين دوره به عوامل فرهنگي نيز بستگي دارد.      لذا مي‌توان بعداز دو سالگي را ذكر كرد. كودك مجبور است استقلال تغذيه‌اي از مادر را تجربه كند.
    غذاي راحت و آبكي مادر جايش را با غذاي سفت كه نياز به جويدن دارد عوض مي‌كند.
ج) نوجواني:
دوره رها شدن از وابستگي‌ها و ورود به صحنه اجتماعي است.
    اصولاً مفهوم شكاف نسل‌ها بين والدين و فرزندان در اين دوره پديد مي‌آيد و اين دوره در شكل‌گيري شخصيت آينده فرد نقش حياتي ايفا مي‌كند.
    نوجوان براي ورود به اجتماع نيازمند به سه صفت است:‌ همپايگي با بزرگسالان، انديشيدن به آينده و داشتن برنامه.
    نوجوان مي‌خواهد خود را همپايه بزرگسالان بداند و بر اين اساس قضاوت كند. او براي آينده خود نگران است و مهمترين صفت داشتن برنامه است.
    چون در اين دوره دچار تضاد مي‌شود و براي حل اين كشمكش احتياج به نقشه براي اصلاحات اجتماعي دارد.
    گاهي نيازهاي نوجوان با هنجارهاي اجتماعي در تضاد و تقابل مستقيم قرار مي‌گيرد.
    صنعتي شدن جوامع شكل‌گيري هويت را در نوجوانان طولاني كرده و عقايد آنان در برخورد با فناوري دگرگون شده است.
   نوجواني يك دوره از شير گرفتن رواني است كه شخص پشت سر مي‌گذارد و به سمت استقلال و ثبات و استحكام رواني پيش مي‌رود.
    اين دوره نيازمند آموزش و پرورش يعني نفيس‌ترين هديه جامعه است. آموزش و پرورش امكانات و ابزار مناسبي براي حركت به سوي استقلال است.
    نسل قبلي زودتر بحران نوجواني را پشت‌سر مي‌گذاشت، زودتر سركار مي‌رفت، ازدواج مي‌كرد و خانواده تشكيل مي‌داد.
    اگر نسل قبل بخواهد با همان ديد قبلي به مسائل بنگرد مثلاً بيكاري جوانان را بيانگر بي‌عرضه بودن آنها بداند تا شرايط خاص اجتماعي، آنگاه اين تضاد و عدم درك متقابل، انعكاسي از شكاف بين نسل‌هاست.
با شكاف نسل‌ها چگونه برخورد كنيم؟
برخورد با اين پديده در سه حيطه ميسر است:
1.خانواده
2.مدرسه
3.اجتماع
در مقاله آتی در مورد این سه بخش صحبت خواهیم کرد.

No comments yet»

بیان دیدگاه